شبنمی بر رویاهای خیس

امشب اون مداحی معروف حضرت فاطمه س رو گوش دادم. پارسال گذاشته بودی وضعیت واتساپت یادته؟ الحمدلله که نوکرتم، الحمدلله که مادرمی،الحمدلله از بچگیام، مادر سایه ی روی سرمی. صل الله علیک یا فاطمه صل الله علیک یا فاطمه. دیشبم خوابتو دیدم، غمگین بودی که زنت قهر کرده رفته خونه مادرش و تورو تنها گذاشته، توی خواب نمیدونستم این اتفاق برات افتاده. شبت بخیر داداش کوچولو، از صبح تا الان در من زنده بودی. چقدر دلتنگتم،فقط خدا میدونه راستی قدیما اینجا رو میخوندی،

تولدم مبارک فرصت ندارم توضیح بیشتری بدم، اما خب ۴۰ ساله شدم. خودمم باورم نمیشه من میخواستم بزرگ بشم، ولی نه با این سرعت! امشب پسرکم بهم ی هدیه ی زیبا و عالی داد. هدیه ای که پدرش یواشکی تهیه کرده بود، یک ادکلن فوق العاده خوشبو و یک روسری زیبا و خوش رنگ. خودشم نمیدونست واسه چی ازش تشکر میکنم، ولی خوشحال بود، همین لبخندش برام ی دنیا ارزش داشت. غافلگیر شدم. حس خوبی بود بعد از مدتها حس بد. امیدوارم عقلمم کامل بشه ، شنیدم ۴۰ سالگی سن کمال عقله.